دو راهی عشق
دردو دل یه عاشق خواهشن بخونیدو کمکم کنید
سلام دوستان مرسی از نظراتون و همدردیاتون دیروز که شنبه بود رفتم ببینمش 2تا خطاش خاموش بودن هرچی دید زدم نبودش یهو چشمم بهش افتاد تپش قلب گرفتم نفسم بالا نمیومد داشت میومد سمتم منم رفتم سمتش رسیدیم بهم وایییی چه لحظه ای بود یکم پیش هم بودیم گفتم کجا بودی این چند روز خلاصه ازین جور حرفا... بعد یکم دردو دل کردیم کفتم تو واقعا دوستم داری گفت اره اگه نداشتم که نمیومدم پیشت گفت یکم مشکل دارم با مادرم دعوا کردم یه خط جدید براش گرفته بود شمارشو گرفتم خیلی خوب بود بعد رفت شبشم بهم اس داد خوب بود ولی به من راضی نیستم چون دوست دارم مثل قبلا باشه :( نظرات شما عزیزان:
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |